عشق در دل گرنباشدجسم و جان بی فایده ست
چون نباشد آتشی، آتشفشان بی فایده ست
خانه ی دل ساختم ،بفرست شور عشق را
گر که بارانی نیاید ناودان بی فایده ست
پیش آنکس که دلش بیناست حرفِ عشق گو
دست نابینا دهی تیرو کمان بی فایده ست
عشق در من پیله کرده پس دگر طعنه مزن
عاشقِ دیوانه را زخم زبان بی فایده ست
طعنه زن را پاکی دل چاره ی درمان بُوَد
خوردن گل بوته ی شیرین بیان بی فایده ست
وعده ی جنت به دست آور با کردار نیک
آدمی را حرف تنها ،در زبان بی فایده ست
دوزخی باشی اگر،حتی به سنگ قبر تو
درج گردد واژه ی جنّت مکان بی فایده ست
پیش درگاه خدا نامت بلند گردد(ضیا)
بین مردم این همه نام و نشان بی فایده ست
بازدید : 208
تاریخ : چهارشنبه 22 دی 1400 زمان : 22:25 |
لینک ثابت |
نظرات (1)