بینم آن رخ،که مثالش رخ زیبایی نیست گرچه گویند که آن چهره تماشایی نیست
حيف باشدكه چنين چهره بماند درغيب اينكه گفتم(به خدا)گفته ي بيجايي نيست
تا كه من ديده قوي دارم نآيد از غيب آندم آيد كه دگر قدرت بينايي نيست
ماندگارم به جهان من فقط از بهر رخش ورنه اين ماندن من حسرت دنيايي نيست
گر چه هر روز رمق مي رود از جان و تنم تا به جايي كه دگر تاب توانايي نيست
در عجب مانده ام از طاقت تنهايي او هيچ بدتر به جهان از غم تنهايي نيست
تو(ضيا)هرچه كه خواهي بكن ازبهروصال ما بسازيم به هجرش كه دگر رايي نيست
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 205
تاریخ : یکشنبه 28 شهریور 1395 زمان : 13:56 |
نظرات (0)