فرق مولا تا جدا از ضربه شمشیر شد
کربلاپیش از بلا در چشم او تصویر شد
زد اگر ملجم به فرق مرتضی یک ضربتی
کربلا امّا حسین آماج صدها تیر شد
مسجد و محراب از خونش اگر سیراب گشت
کربلا هم نیز از خون حسین اش سیر شد
یادش آمد خشکی لبهای خشک کربلا
باز وقتی روزه اش با کاسه ای از شیر شد
شد اگر دلجویی از زینب ز داغ مرتضی
کربلا پایش درون حلقه ی زنجیر شد
شد اگر از قاتل حیدر ملامتها زیاد
کربلا از حرمله در ابتدا تقدیر شد
در خرابه در اسارت از مصیبتهای سخت
کودکی مویش سپید و ناگهانی پیرشد
برسر بالین مولا یک طبیب حاذقی
آمده اما که صدافسوس خیلی دیر شد
گفت پیغمبر به حیدرمی شوی ملحق به من
خواب مولا زودتر از موعدش تعبیر شد
در عزای مرتضی گریان زمین و آسمان
از غم ال عبا هم عالمی دلگیر شد
بود مبهم رستگاری واژه اش بهر(ضیا)
فزت رب الکعبه پس با ضربتی تفسیر شد
ضیاالدین زین الدینی(ضیا)ziaz.ir
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 165
تاریخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 زمان : 14:14 |
نظرات (0)