یادش بخیر آن دهه ای را که جنگ بود
در بطن جامعه ،صدای دو آهنگ بود
یک با نوای نوحه سوی جبهه های جنگ
یک با صدای دیگری قصدش فرنگ بود
درغرب عشق و حال و صفا،شادی زیاد
در جبهه تانک و ترکش تیر و تفنگ بود
یک عده هم به صندلی و میز متصل
از خوف و ترس چهره شان زرد رنگ بود
یادم نرفته باکری می رفت سوی جنگ
آنروز در اداره نشستن چه ننگ بود
پس سهم میز نشینان حقوق خوب
سهم به جبهه رفته گلوله ،فشنگ بود
تا جنگ شد تمام ،به چشمی بهم زدن
شد جذب در اداره هرآنکس زرنگ بود
پس جبهه ای که بود جلودار خط جنگ
در هر کجا که رفت فضا تنگ تنگ بود
گفتن که نیست بلدِکار جبهه ای
والله این سخن ،همه برچسب و انگ بود
بیهوده گفته های چنین پس چرا نبود
آنروزها که جبهه کُمیت اش به لنگ بود
پایین نشسته ایم که بالا نشسته اند
این داستان حکایت الا گلنگ بود
بگذار ،بگذریم از این روز و روزگار
این درد، غصه های دل مرد جنگ بود
ما در زمین(ضیا)شهیدان در آسمان
تقدیر ما شبیه به ماه و پلنگ بود
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 194
تاریخ : سه شنبه 20 تير 1396 زمان : 12:55 |
نظرات ()