درکربلا خدا ی محمدگواه بود
یک کوفه در مقابل آقا سپاه بود
با وعده های داده سپاهی زیاده خواه
در حال آمدن به سوی قتلگاه بود
بستند آب و کُشتن و بردن سر به نی
این ظلم بغض و کینه ی قلبی سیاه بود
آیا برای کُشتن یک عده بیگناه
نامردمان! مگرفقط این رسم و راه بود
آنان که روز قبل نوشتند نامه ها
امروز تیر شان به سوی خیمه گاه بود
کُشتند بهتر از همه ی خلق روزگار
این عدّه را مگر چه خطا و گناه بود
یک نیم روز قصه ی آن شه به سر رسید
یک عمر کربلا همه در سوز و آه بود
کُشتند تا که کُشته شود دین حق(ضیا)
والله اشتباه پی اشتباه بود
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 397
تاریخ : دوشنبه 10 مهر 1396 زمان : 8:23 |
نظرات (0)