به نام خدا
وقتی بسوی برکه خم کاروان رسید
آوازه غدیر به گوش جهان رسید
بیرون مکه جمع کثیری ز حاجیان
حاضر شدند، تا که زمان اذان رسید
بعد از نماز ظهر و دعا و نیایشی
نُطقِ سخن به خاتم پیغمبران رسید
بر پا شد از جهاز شتر منبری بلند
پای نبی و پای علی روی آن رسید
گویا که سال آخر عمر پیمبراست
شادی و غم برای همین توامان رسید
چشمان انتظار محمد(ص)بسوی عرش
تا پیک آسمانی سوی بندگان رسید
جبریل آیه های ولایت به سینه داشت
وقتی که از کرانه هفت آسمان رسید
دست علی به دست نبی برفراز شد
آنقدر تا به چشمِ دل حاضران رسید
گفتا اگر ولی شمایم ،از این به بعد
امر ولایتم به علی این زمان رسید
حجت تمام .آیه اکملتُ دینکم
تا از درون سینه به روی زبان رسید
تبریک وتهنیت به نبی گفت خاص وعام
تا امر جانشینی مولایمان رسید
آری ولایت آمد و شد مرتضا ولی
یعنی که جانشین پیمبر فقط علی
اصلاًعلی برای همین آفریده شد
قرآن گواه صدق کلام من است بلی
اما پس از وفات پیمبر بگو چه شد
راه و مسیر ما به کجا ختم شد ولی
بگذار تا بگویم و پایان این مسیر
یا ذالجلال همٍ و غمٍ سینجلی
راهی به کوچه ،راه به دربی که سوخته
میخی که سینه را به دیواری دوخته
راهی که ختم شد به طناب و به گردنی
یا آبروی مرد بزرگی که ریخته
یا آن امام که در طول عمر خویش
حتی درون خانه خود هم غریب بود
مسموم شد به زهر به دستان همسرش
این اتفاق ،حادثه ای بس عجیب بود
راه و مسیر کج شده از کربلا گذشت
دیگر مخواه ز من که بگویم چها گذشت
یک کوفه از عوام و خواص بنام شهر
با کینه روی خون عزیز خدا گذشت
تاریخ سرنوشت غمینی چنین نداشت
حق ابتدا اگر که به حق دار می رسید
آیا به اهل بیت پیمبر به کربلا
یک ذره ای اذیت و آزار می رسید؟!
بگذار تا که بگذرم از ماجرای غم
این غُصه را حواله دهم دست منتقم
امشب شب ولایت عشق است شاد باش
صلوات کن نثارعلی ،شیعه دستکم
امشب برای اهل زمین است بهترین اوقات
یعنی که از زمین و زمان میرسد به ما برکات
گر صد ارادت ست تورا شیعه علی
تقدیم کن به روح بلندش،بلند یک صلوات
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 383
تاریخ : سه شنبه 22 مرداد 1398 زمان : 10:10 |
نظرات (0)