لحظه ها شيرين شود هر لحظه با ديدار تو دردها تسكين شود با ديدن يك بار تو
چون تويي مانند خورشيد فروزان در جهان عقل از كف داده آنكس كه كند انكار تو
عشق تو آنقدر جذاب است اي يارا كه چون دل نخواهد كرد حتي لحظه اي انگار تو
دوست دارم زنده باشم آنقدر تا عاقبت بشنوم روزي به گوش خويش من گفتارتو
با هزاران درد و رنج بي شمار جسم و جان زنده ام تنها فقط بر ديدن رخسار تو
با بسي داروي و درمان و طبيب حاذقي عافيت هر گز نيابد هر كه شد بيمارتو
آنكه بر خال لبت روزي گرفتار آمدش رفت از دار جهان از بس كه شد غمخوارتو
من نيم لايق كه باشم از رموزت باخبر ليك خوش باد آنكه باشد محرم اسرار تو
روي دلبر از دو چشمت دور مي باشد(ضيا) تا زمانيكه شود نيكو همه كردار تو
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 161
تاریخ : چهارشنبه 03 شهریور 1395 زمان : 14:23 |
نظرات (0)