اي آسمان كه شاهدي بر نينواي عشق بر گو كنون تمامي آن ماجراي عشق
افزون ز يك هزاره از آن گر چه بگذرد اما هنوز زنده بود كربلاي عشق
بعد از گذشت يك سفري پر ز ماجرا آيد فرود قافله اي در سراي عشق
تا در غلاف گشت قلمهاي كاتبان شمشيرها برون شده از جا براي عشق
كَرگشته گوش لشگر پر مدعاي جور تا بشنود ز عاشقي آن گفته هاي عشق
بالاترين صداست درآن دم صداي ظلم پايين ترين نواست در آنجا نواي عشق
در كربلا نه عالم و آدم كه بلكه ديد آن ماجراي عاشق تنها خداي عشق
در آن زمین خشک و در آنروز آتشین عاشق تمام هستي خود ريخت پاي عشق
اي كاش قحط واژه نمي شد براين زبان تا واژه اي بيابم و بهتر به جاي عشق
آن صحنه هاكه ديده شدآخردرآنزمان (والّله)قسم كه بود تمامش وراي عشق
اینک (ضیا)تو باقی عمرت حسین وار از عشق پر نما دل خود اي گداي عشق
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 295
تاریخ : یکشنبه 07 شهریور 1395 زمان : 17:44 |
نظرات (0)