آدم براي خون خدا گريه ها نمود آن لحظه اي كه پاي به خاك بلا نمود
خاتم كه كوه صبر به پايش نمي رسيد زين غم كشيد آهي و وا ويلتا نمود
مجموع انبياء ز آدم به خاتمي هر يك فغان به حال شه كربلا نمود
بستند ديدگان خود افلاكيان عرش سر ازتن حسين چو دشمن جدا نمود
جن و ملك ز اين غم و اندوه دردناك بر آستان عرش خدا التجا نمود
زينب ولي چه كرد در آندم به قتلگاه ديده به روي جسم برادرکه وا نمود
گفتا: تو اي خدا گواهي كه دشمنان با پيكر حسين تو آخر چها نمود
ازروی کینه دشمن خونخواره ای کنون سر را جدا ز پيكر او از قفا نمود
ناليد زينب آنقدر آنجا كه تا دگر گريان تمام خار و خس نينوا نمود
بنشست روي خاك درآن لحظه بوسه بر رگهاي پاره پاره ي ال عبا نمود
دشمن در آن غروب غم انگيز كربلا با كشتن حسين جهان در عزا نمود
سرها به سوي شام ، بدنها به كربلا ظالم به اهل وبيت نبي بس جفا نمود
بعد از گذشت واقعه ي كربلا (ضيا) عالم هميشه گريه بر آن ماجرا نمود
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 206
تاریخ : یکشنبه 07 شهریور 1395 زمان : 18:04 |
نظرات (0)