نگاه روي تو من را ز خويش غافل كرد تمام عشق تو يكجا به سينه داخل كرد
همين كه عشق حقيقي تو به دل آمد هر آنچه عشق مجازي كه بود باطل كرد
از آنزمان كه بيفتاد سوز تو در دل وجود پوچ مرا نزد هر كه قابل كرد
به راه ناب تو بايد كه بوده مجنوني بماند از ره تو سعي هر چه عاقل كرد
زده زيادي عشق تو از دلم بيرون ز بعد از آن كه وجودم به حد كامل كرد
مسیر روشن تو هر زمان مرا می برد به آنچنان که بسوي خداي نائل كرد
ببايدازدل وجان بوده ،اي (ضيا)عاشق كه غيرازاين نتوان قصد خويش حاصل كرد
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 243
تاریخ : دوشنبه 08 شهریور 1395 زمان : 12:59 |
نظرات (0)