غايب شوي از ديده ، نگارا تا كي بگذاري در انتظار ما را تا كي
ما عاشق رخسار تو هستيم کنون پنهان بود آن رخ تو یارا تا كي
ما را كه هواي توست در دل آخر دردل بود اين حال و هوا را تا كي
آخر شده طاقت از براي همگان ما با تو نماييم مدارا تا كي
وصل تو بخواهيم به هر روز و شبي دوري تو اي ماه دل آرا تا كي
فرسوده شود براهت اين جان هردم پرداخت نمايم اين بها راتا كي
عمري هوس رخت نمودم اي يار محروم كني چشم (ضيا)راتا كي
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 158
تاریخ : سه شنبه 09 شهریور 1395 زمان : 10:25 |
نظرات (0)