در بهاران ده بيدشك هوايي دارد گردشي در دل صحرا چه صفايي دارد
رود پر آب و درختان تنومند قوي در ته دشتِ پر از سبزه نمايي دارد
عقب دهكده هركس نگرد خواهد ديد قله كوه بلند سرپايي دارد
بوده باغات پر از ميوه به نزديك ولي باغ گردويي به يك فاصله راهي دارد
سَرِبند، سد قشنگي ست به نزديكي ده رفتن و ديدن آن حال و هوايي دارد
بنشستن به سر ساحل سدّ سر بند ريزش آب ز ديواره صدايي دارد
ده نگيني ست به انگشتري دست قشنگ كه در آن مردم پر شور و نوايي دارد
اول دهكده برپا شده گلزار جنان كه درآن بوي شهيدان خدايي دارد
هر كه خوابيده در آن از همه ي بيداران چشم اميد به حـمدي و دعايي دارد
بگذري از بر گلزار بخوان فاتحه اي كه چنين عاقبتي هركه به جايي دارد
با چنين وصف قشنگي كه نمودي تو(ضيا) همه دانند كه اين ده چه بهايي دارد
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 447
تاریخ : شنبه 13 شهريور 1395 زمان : 11:40 |
نظرات (0)