به نام خدا
خدا اجازه شیون به عرشیان می داد
حسین فاطمه وقتی که داشت جان می داد
و جبرئیل که می خواند روضه گودال
صدای ناله شان عرش را تکان می داد
مَلَک نداشت تحمل ، وگرنه جبرائیل
حقیقت ته گودال را نشان می داد
تمام ساکنه کائنات می مُردند
سر جدا شده را گر نشان شان می داد
نخواند روضه دگر از وداع ،جبرائیل
که سیل اشک دو چشمش مگر امان می داد
به دید قاصر ما کربلا سراسر غم
علی الخصوص دمی که حسین جوان می داد
به دید زینبی اما قشنگ و زیبا بود
به ویژه بر سر نیزه سری اذان می داد
و باز می شد از این، کربلا چه زیباتر
خدا اگر به حسین اش کمی زمان می داد
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
بازدید : 396
تاریخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 زمان : 21:46 |
نظرات (1)